بررسی تأثیر ساختار سرمایه، سهامداران و بزرگی شرکت بر میزان اعمال محافظه‌کاری در شرکت‌ها

نویسندگان

1 استادیار گروه حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

2 دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

چکیده

محافظه‌کاری، یک ویژگی مهم در کیفیت بالای گزارشگری است و اغلب شرکت‌ها برای دستیابی به کیفیت گزارش‌های خود از آن استفاده می‌کنند. در این پژوهش تأثیر ساختار سرمایه، نوع مالکیت و اندازه شرکت بر محافظه‌کاری با استفاده از داده‌های 50 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و رگرسیون چند متغیره با داده‌های پانل بررسی شده است. در این پژوهش از دو مدل ارائه شده در پژوهش‌های بیور و رایان (2000) و مدل گیولی و هاین (2000) برای محاسبه محافظه‌کاری استفاده شد. نتایج نشان داد، روابط بین تمرکز مالکیت، درصد سهامداران نهادی، اهرم مالی و اندازه شرکت با محافظه‌کاری با توجه به مدل محاسبه محافظه‌کاری متفاوت است. طبق مدل اول و دوم، رابطه مستقیم و معنا‌داری بین محافظه‌کاری و اهرم مالی به‌عنوان نماینده ساختار سرمایه وجود دارد و بین محافظه‌کاری و تمرکز مالکیت رابطه‌ای مشاهده نشد. در مدل اول، بین درصد سهامداران نهادی و محافظه‌کاری رابطه‌ای مشاهده نشد ولی در مدل دوم رابطه معکوس و معنا‌دار مشاهده شد. در مدل دوم، بین اندازه شرکت و محافظه‌کاری رابطه‌ای مشاهده نشد ولی در مدل اول رابطه معکوس و معنا‌دار مشاهده شد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Investigation of Impact of Capital Structure, Ownership Structure and Firm Size on Conservatism

نویسندگان [English]

  • Gholam Hossein Asadi 1
  • Ramin Jalalian 2
1
2
چکیده [English]

Conservatism is an important feature in high-quality financial reporting and most companies use conservatism to achieve quality of these reports. In this study, the impact of capital structure, ownership structure and firm size of companies on conservatism using data 50 companies listed in Tehran Stock Exchange and multiple regression with panel data were investigate. In this study, two models of Beaver and Ryan model and Givoly and Hayn model was used to calculate conservatism. The results showed that the relationship between independent variables and conservatism is different in tow models. In first and second model exist direct and significant relationship between conservatism and leverage as the representative capital structure and there was no relationship between conservatism and ownership concentration. In the first model, there is no relationship between the percentage of institutional shareholders and conservatism but in the second model there is significant inverse relationship. In the second model, there is no relationship between firm size and conservatism but in the first model there is significant inverse relationship.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Capital structure
  • Conservatism
  • Firm Size.
  • Institutional Ownership
  • ownership concentration