بررسی حوزه های مسؤولیت حسابرسان مستقل از دیدگاه استفاده کنندگان خدمات حسابرسی و حسابرسان مستقل

نویسندگان

چکیده

امروزه مشخصه اقتصاد کشورهای صنعتی،‌ بنگاه های اقتصادی بزرگی است که سرمایه خود را از طریق میلیونها سرمایه گذار تأمین می نماید. این سرمایه گذاران در جهت تصمیم گیری های اقتصادی از جمله در اختیار قرار دادن پس اندازهای خود و همچنین حصول اطمینان از استفاده « بهینه » بنگاه ها از سرمایه گذارهای انجام شده به صورت های مالی اصلی بنگاه ها اتکا می کنند. افزودن بر آن،‌ مؤسسات اعتباری بر پایه اطلاعات مندرج در گزارش های مالی اعطای وام می نماید. همچنین دولت برای دریافت مالیات بردرآمد که بخش عظیمی از درآمد آن را تشکیل می دهد، به اظهارنامه های مالیاتی که بر پایه اطلاعات مندرج در گزارش های مالی بنگاه های اقتصادی تهیه شده اند،‌ مراجعه می کند. بنابراین هر شخصیت حقیقی یا حقوقی به طور مستقیم یا غیرمستقیم منافعی در بنگاه های اقتصادی عام دارد و حفظ منافع عمومی ایجاب می کند که گزارش های مالی نه تنها حاوی اطلاعات مفید،‌ بلکه شفاف و قابل اتکا باشند.
مکانیزم کنترلی که به طور نسبی تضمین کننده شفافیت اطلاعات گزارش شده در صورت های مالی است، در قالب حسابرسی صورت های مالی و توسط حسابرسان مستقل ارائه می گردد. پذیرش حاسبرسی مستقل مالی است. بدون شناسایی این حوزه های مسؤولیت،‌ از یک سو دامنه انتظارات استفاده کنندگان برون سازمانی از حسابرسان می تواند غیر متعارف باشد و از سویی دیگر مسؤولیت پاسخگویی حسابرسان میسر نخواهد بود.
در تحقیق حاضر ابتدا با استفاده از متون و ادبیات حسابرسی، استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی و تفسیرهای منتشره توسط انجمن حسابداران مستقل آمریکا حدود هفتادوپنج حوزه مسؤولیت شناسائی گردید، سپس طی مراحل مختلف حوزه های شناسایی شده تعدیل گشته و در نهایت بیست و پنج حوزه مسؤولیت تعیین شد که مورد نظرخواهی گروه های مختلف استفاده کننده خدمات حسابرسی و حسابرسان مستقل قرار گرفت. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که پرسش شوندگان بر وجود شانزده حوزه مسؤولیت تأکید بیشتری داشتند.
هدف دیگر این تحقیق، شناسایی تفاوت بین دیدگاه های حسابرسان مستقل و استفاده کنندگان خدمات حسابرسی و تفاوت بین دیدگاه های گروه های مختلف استفاده کننده خدمات حسابرسی بود. نتایج آزمون این فرضیه ها شکاف بالقوه موجود در دیدگاه های مختلف را که می تواند فاصله ای در انتظارات گروه های مختلف ایجاد نماید، شناسایی کرد. هدف نهایی این تحقیق، تعیین میزان اهمیت هر یک از حوزه های مسؤولیت و تشخیص این که در شرایط فعلی حسابرسان تا چه حد در ایفای مسؤولیت خود در حوزه های شناخته شده مؤثر می باشند،‌ بود. با استفاده از نتایج بدست آمده‌،‌ هفده حوزه مسؤولیت برتر که میانگین میزان اهمیت آنها بیش از 5/2 بود انتخاب شد. در رابطه با حوزه های مسؤولیتی که میانگین کمتر از 5/2 داشتند،‌ باید گفت که می توان آنها را به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول متشکل از حوزه های مسؤولیتی است که عموماً‌ نمی توانند در حیطه مسؤولیت های حسابرسی مستقل مالی قرار گیرند. زیرا ماهیت حسابرسی مستقل با این موارد سنخیت ندارد. اما به منظور تشخیص «شکاف موجود بین نگرش» استفاده کنندگان خدمات حسابرسی و حسابرسان مستقل، این حوزه ها مطرح گردیدند،‌ تا بر اساس نتایج به دست آمده تدابیر لازم در راستای نزدیک تر کردن نگرش ها اندیشیده و به مرحله اجرا گذاشته شود. از جمله تدابیر بالقوه در این زمینه آموزش گروه های ذینفع در رابطه با ماهیت و محدودیت های حسابرسی مستقل می باشد.
گروه دوم حوزه های مسؤولیتی است که گرچه با ماهیت حسابرسی سازگاری دارند،‌ لیکن از دید پرسش شوندگان در شرایط فعلی در مقایسه با سایر حوزه ها از اهمیت کمتری برخوردار هستند. با لحاظ کردن این که به دلیل امکانات محدود،‌ تدوین استانداردهای حسابرسی به تدریج انجام می پذیرد،‌ این حوزه های مسؤولیت نیز پس از بررسی های لازم می توانند مورد توجه قرار گیرند.
در ارتباط با میزان اثر بخشی، نتایج نشان داد که به استثنای چند حوزه،‌ میانگین میزان اثربخشی نسبت به میانگین میزان اهمیت کمتر بود. بنابراین می توان چنین تفسیر کرد که از دید آزمودنی ها،‌ حوزه های مسؤولیت به اندازه ای اهمیت دارند به طور اثربخش انجام نمی پذیرند. در نهایت با استفاده از نتایج تحقیق الگوی پیشنهادی حوزه های مسؤولیت حسابرسی مستقل مالی ارائه گردید. این الگو بر مبنای هفده حوزه که از میانگین بیش از 5/2 برخوردار بودند،‌ به عنوان الگوی حوزه های اصلی مسؤولیت حسابرسان مستقل طراحی گردیده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

-

چکیده [English]

Among others, agency theory yet provides another reason justifying the need for audited financial information. Based on this
theory, audits are needed as a control mechanism to not only


detect, but also to prevent errors and irregularities.
In order to he effective, an audit has to be conducted in
accordance with applicable standards. In another word, auditing standards are measures of a udit quality. So far, it appears, the
practice of auditing in Iran has not enjoyed a set of recognized and coherent set of standards applied uniformly by auditors. That is being changed.
Given the raison d'etere of an audit., auditing standards are currently being shaped. For standard's to fulfill their desired
objectives, they have to be promulgated in such a way as to consider the peculiarities of the environment, including users
expectations. It is based on this presupposition that identi(ying the users' expectations of the areas of auditors' responsibilities
becomes an imperative and accordingly, is the main objective of
the study.
In this study, based on the existing literature and expert
opinions, a list of 7] areas of auditors' responsibilities were initially identified. Subsequently, by using different methodologies,
the list was narrowed to 25 areas, each of which formed one research hypothesis. The population of the study was five users'
groups and a sample of appropriate size from each of the groups was selected.
The study consisted of two sets of hypotheses. The first set was intended to measure the importance of each of the areas of
auditors responsibilities. The second set \Vas designed to


ddermine if any significant differences existed among the perceptions of different users groups. A pre-piloted survey questionnaire was used to collect the perceptions of the subjects
in three different waives. The comparison of the results of the three waves, for the most part, showed no significant differences
among the answers, thereby, minimizing the possibility of non¬response bias.
Appropriate statistics were used to analyze the data. Based on the results of the analysis, 17 of the 25 hypotheses were accepted,
suggesting 17 areas of the responsibilities to he more important than the rest. As for the between-group comparison, some
differences were detected. Finally, based on the result of the study, a descriptive model was constructed. This mode could he
used as a potential framwork to develop new auditing standards or modify the existing ones.