دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانبررسیهای حسابداری و حسابرسی2645-802024420180220Accruals, Cash Flow, and Operating Profitability in the Cross Section of Stock Returns; Evidence from Tehran Stock Exchange (TSE)رابطۀ اقلام تعهدی، جریانهای نقدی و سودآوری عملیاتی با بازدهی سهام؛ شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران4634826513310.22059/acctgrev.2018.240522.1007683FAمحمداصولیاناستادیار گروه مدیریت مالی و حسابداری، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانسیدجلالصادقی شریفاستادیار گروه مدیریت مالی و حسابداری، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانمحمدامینخلیلیدانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت مالی، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20170915Accruals are the non-cash component of earnings. Cash-based operating profitability is a measure that excludes accruals from the operating profitability. We used this measure to predict stock returns. With a sample of 164 stocks from the Tehran Stock Exchange (TSE) over the period of 2006 to 2015. We observed the relations between accruals, operatingprofitability and cash-based operating profitability in the cross section of stock returns and found that cash-based operating profitability is a better measure compared to accruals and operating profitability in predicting stock returns. We also performed portfolio sorts and priced accrual-size portfolios using Fama and French three-factor model augmented with accruals, operating profitability and cash-based operating profitability. It turned out that the three factor model which was augmented with cash-based operating profitability factor outperformed other augmented models for pricing portfolios sorted by accruals-size according to well-known performance measurement tests such as GRS.اقلام تعهدی بخش غیرنقدی سود را تشکیل میدهد. با خارج کردن اقلام تعهدی از سودآوری عملیاتی، به معیاری دست مییابیم که سودآوری عملیاتی بر مبنای نقد است. حال با استفاده از این معیار، به پیشبینی بازدهی سهام میپردازیم. تحقیق حاضر در ادامۀ تحقیقات پیشین و در راستای مدلهای قیمتگذاری داراییها انجامشده است. با بررسی نمونهای از بورس اوراق بهادار تهران از سال 1385 تا 1394 که شامل 164 شرکت میشود، رابطۀ اقلام تعهدی، سودآوری عملیاتی و سودآوری عملیاتی بر مبنای نقد با بازدهی سهام بررسی شد و این نتیجه بهدست آمد که سودآوری عملیاتی بر مبنای نقد، معیار بهتری برای توضیح بازدهی سهام است. همچنین با واردکردن این سه عامل به مدل قیمتگذاری سه عاملی فاما و فرنچ و بررسی توان توضیحی مدل از طریق آزمونهای مختلف از جمله GRS، مشاهده شد که مدل ترکیبی سه عاملی فاما و فرنچ بهعلاوۀ عامل سودآوری عملیاتی بر مبنای نقد، بالاترین توان توضیحی را نسبت به سایر مدلهای آزمون شده دارد.دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانبررسیهای حسابداری و حسابرسی2645-802024420180220Evaluation the Relationship between the Type
of Independent Auditor's Opinion and
Earnings Qualityارزیابی رابطۀ بین نوع اظهار نظر حسابرس مستقل و کیفیت سود4835026513410.22059/acctgrev.2018.237071.1007645FAپرویزپیریدانشیار حسابداری، دانشکدۀ اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانماریهقربانیکارشناس ارشد حسابداری، دانشکدۀ اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20170705Owners of companies for monitoring agent and prevent their opportunistic behaviors and reducing information asymmetries as well as reduce the cost of agent, refer to independent auditors. This role of auditing in examining manipulation of financial statements and consequently, earning management, has a particular importance. Thus the aim of this paper is to examine the relationship between types of independent auditor's opinion, and quality of profit indicators. Statistical sample of this study consists of 70 companies listed in the Tehran Stock Exchange during 2010-2016. The data has been tested with using the panel data approach and the Arellano-Bover/ Blundel- Bond (1998) method. The data has been analyzed by three models with considering earnings quality as related variable (including earnings sustainability, accrual items quality, and information reliance). The results showed that the type of independent auditor's report has a meaningful relationship with profit quality indices in all three models. Also, the type of independent auditor's report has a negative relation with sustainability index and quality of accrual items, and ultimately this relationship is meaningful and positive with information reliance index.
مالکان شرکتها برای ایجاد نظارت بر نماینده، جلوگیری از رفتارهای فرصتطلبانه، عدم تقارن اطلاعاتی و همچنین کاهش هزینههای نمایندگی، به حسابرس مستقل روی میآورند. این نقش حسابرسی برای بررسی دستکاری در صورتهای مالی و درنتیجه گزارش سودهای مدیریت شده توسط مدیران، اهمیت ویژهای دارد. بر این اساس، هدف مقالۀ حاضر بررسی ارتباط بین نوع اظهارنظر حسابرس مستقل با سنجههای کیفیت سود است. نمونۀ آماری این مطالعه مشتمل بر 70 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1394-1388 است. دادهها با استفاده از الگوی دادههای تابلویی و روش آرلانو باور ـ بلاندل باند، آزمون شده و در قالب سه مدل و با متغیرهای وابستۀ کیفیت سود (شامل پایداری سود)، کیفیت اقلام تعهدی و شاخص قابلیت اتکای اطلاعات، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین نوع گزارش حسابرس مستقل در هر سه مدل با شاخصهای کیفیت سود رابطۀ معناداری برقرار است. همچنین بین نوع گزارش حسابرس مستقل با پایداری و کیفیت اقلام تعهدی رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد و درنهایت این ارتباط با قابلیت اتکای اطلاعات مثبت است.دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانبررسیهای حسابداری و حسابرسی2645-802024420180220The Effect of the Company's Strategy and Managerial Ability on Asymmetric Cost Behaviorتأثیر استراتژی شرکت و توانایی مدیریت بر عدم تقارن رفتار هزینه5035266513510.22059/acctgrev.2018.239658.1007673FAیدالهتاری وردیاستادیار حسابداری، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران0000-0003-0928-7610جوادنیک کارمربی حسابداری، دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق، تهران، ایرانالههملک خدایی حسنونددانشجوی دکتری حسابداری، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایرانJournal Article20170813The aim of this study isto examine the effect of the company's strategy (Including competitive strategy, investment strategy, financing strategy, company strategy based on past information, and company strategy based on future information) and managerial ability on asymmetric cost behavior. For this purpose seven hypotheses are developed and data about 106 companies listed in the Tehran Stock Exchange for the period between the years 2006 to 2015 are analyzed. Regression models using panel data approach are reviewed and tested. The results show that the investment strategy, company strategy based on future information and management ability increase the asymmetry of cost behavior.In addition, the results show that the company's competitive index and financing strategy variables reduce the asymmetry of cost behavior.On the other hand, the results indicate that the company strategy based on past informationand GDP growth have no significant effect on the asymmetry of cost behavior in companies listed in the Tehran Stock Exchange.
هدف این پژوهش بررسی تأثیر استراتژی شرکت (شامل استراتژی رقابتی، استراتژی سرمایهگذاری، استراتژی تأمین مالی، استراتژی شرکت با توجه به اطلاعات گذشته و استراتژی شرکت با توجه به اطلاعات آینده) و توانایی مدیریت بر عدم تقارن رفتار هزینه است. بدین منظور هفت فرضیه برای بررسی این موضوع تدوین شد و دادههای مربوط به 106 شرکت عضو بورس اوراق بهادار در دورۀ زمانی 1385 تا 1394 تجزیه و تحلیل شدند. مدل رگرسیون پژوهش با استفاده از روش دادههای تلفیقی، بررسی و آزمون شد. نتایج نشان داد استراتژی سرمایهگذاری، استراتژی شرکت با توجه به اطلاعات آینده و توانایی مدیریت سبب افزایش عدم تقارن رفتار هزینه میشود. افزون بر این، نتایج مؤید آن است که متغیرهای استراتژیهای رقابتی شرکت و تأمین مالی سبب کاهش عدم تقارن رفتار هزینه میشود. از سوی دیگر، نتایج گویای آن است که استراتژی شرکت با توجه به اطلاعات گذشته و رشد تولید ناخالص داخلی، تأثیر معناداری بر عدم تقارن رفتار هزینه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ندارد.دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانبررسیهای حسابداری و حسابرسی2645-802024420180220The Relation between Accounting Comparability and Earning Managementرابطۀ قابلیت مقایسۀ حسابداری با مدیریت سود واقعی و تعهدی5275506513610.22059/acctgrev.2018.231579.1007589FAعلیرحمانیاستاد حسابداری، دانشکدۀ علوم اجتماعی و اقتصادی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایرانفاطمهقشقاییدانشجوی دکتری حسابداری، دانشکدۀ علوم اجتماعی و اقتصادی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایرانJournal Article20170419The purpose of this paper is to assess the relation between accounting comparability and earning management method selection. Comparability is a qualitative characteristic of accounting information. It makes information users' able to identify and understand similarities and differences between two set of information and use them in their decision making. Accrual earning management is a potential factor which can seriously damage comparability. We defined comparability as a characteristic of accounting system outputs and the assessed companies' return and earning which were in an industry. We examined a sample of 72 companies of the Tehran stock exchange in 6 industries during 2005 to 2015. Findings show that accounting comparability has no relation with real and accrual earning management.هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین قابلیت مقایسۀ حسابداری و انتخاب رویکرد مدیریت سود است. انجام مدیریت سود با استفاده از دو روش اقلام تعهدی و واقعی امکانپذیر است. قابلیت مقایسه نیز یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری است که استفادهکنندگان صورتهای مالی را قادر میسازد تا شباهتها و تفاوتهای موجود بین دو مجموعه از اطلاعات را شناسایی و درک کنند و در تصمیمگیریهای خود مدنظر قرار دهند. یکی از عواملی که بهصورت بالقوه میتواند این ویژگی را مخدوش کند، استفاده از مدیریت سود تعهدی است. در این پژوهش بهمنظور ارزیابی ویژگی قابلیت مقایسه، از خروجی سیستم حسابداری استفاده شده و رابطۀ بین سود و بازدهی شرکتهای هم صنعت، بررسی میشود. نمونۀ آماری پژوهش شامل 72 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در شش صنعت، طی سالهای 1384 تا 1394 است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بین ویژگی قابلیت مقایسۀ ارقام حسابداری و مدیریت سود واقعی و تعهدی، رابطۀ معناداری وجود ندارد.دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانبررسیهای حسابداری و حسابرسی2645-802024420180220The Effect of Economic Growth and Sanctions on Cost Stickiness in Listed Firms on
the Tehran Stock Exchangeتأثیر رشد اقتصادی و تحریمهای اقتصادی بر چسبندگی هزینه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران5515726430510.22059/acctgrev.2017.226594.1007545FAمهدیرضاییاستادیار حسابداری، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایرانحجتپارسااستادیار اقتصاد، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایرانسیمامهربانیانکارشناس ارشد حسابداری، دانشگاه پیام نور، فارس، ایرانJournal Article20170201Cost stickiness affects the behavior of costs in different ways. In this paper, the effect of economic growth and economic sanctions on cost stickiness was investigated. The data from 117 companies of the Tehran Stock Exchange from 1996 to 2015 was selected. Multiple regression was used for hypothesis testing and to compare the coefficients during the minor and severe sanctions, the Petronaster test has been used. To examine the cost stickiness during these periods the 20-year period was divided into the boom and recession, and usual and severe sanctions periods.Cost stickiness was investigated in terms of public and administrative costs, cost of goods sold and operational costs. Results show that cost responds asymmetrically to identical sales. Economic boom affects positively costs stickiness in other words, cost stickiness raises during the economic boom. Recession has a negative effect on cost stickiness. In other words, there is no cost stickiness during recession. Although severe economic sanctions have a negative effect on cost Stickiness, the difference of cost stickiness during the usual and sever sanctions is significant in operational costs. Despite the negative impact of sanctions on cost stickiness, the difference of public and administrative costs and cost of goods sold are not statistically significant.در این مقاله تأثیر رشد اقتصادی و تحریم اقتصادی بر چسبندگی هزینه روی 117 شرکت از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دورۀ زمانی 1374 تا 1393 بررسی شده است. برای آزمون فرضیهها از رگرسیون چندگانه و برای مقایسۀ ضرایب در دوران تحریم عادی و شدید، از آزمون پترونوستر استفاده شده است. با تفکیک دورۀ 20 سالۀ پژوهش به سه دورۀ رشد و رکود، تحریم شدید اقتصادی و تحریم کم، چسبندگی هزینه در این دورهها و نیز در سه سطح هزینههای عمومی و اداری، بهای تمامشدۀ کالای فروشرفته و هزینههای عملیاتی بررسی شدند. بر اساس نتایج، هزینهها بهصورت غیرمتقارن نسبت به تغییرات فروش یکسان، واکنش نشان میدهند. همچنین رونق اقتصادی بر چسبندگی هزینهها تأثیر مثبت دارد، به بیان دیگر در دوران رونق اقتصادی چسبندگی هزینه افزایش مییابد؛ اما رکود اقتصادی بر چسبندگی هزینهها تأثیر منفی دارد، به این معنا که در دوران رکود اقتصادی چسبندگی هزینه وجود ندارد. تحریمهای شدید اقتصادی بر چسبندگی هزینه تأثیر منفی دارد، اما تفاوت چسبندگی هزینهها در دوران تحریم عادی و شدید تنها در مورد هزینههای عملیاتی معنادار است و در مورد چسبندگی بهای تمام شدۀ کالای فروشرفته و هزینههای عمومی و اداری با وجود تأثیر منفی تحریم بر چسبندگی، این تفاوت از نظر آماری معنادار نیست.دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانبررسیهای حسابداری و حسابرسی2645-802024420180220Developing a Model for Implementing the
Fair Value Approach in Iran:
With Emphasis on Measurementتدوین مدل پیادهسازی نظام ارزشهای منصفانه در ایران با تأکید بر اندازهگیری5735966513710.22059/acctgrev.2018.245353.1007745FAغلامرضاکرمیدانشیار حسابداری، دانشکدۀ مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایرانسلمانبیک بشرویهدانشجوی دکتری حسابداری، دانشکدۀ مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20171107Market supervisors’ movement towards international accounting standards can highlight the role of fair values in the financial reporting of Iranian companies. Past experience has shown that although fair values have become more sophisticated by complying with international accounting standards, standard adoption has been delayed due to the lack of necessary infrastructure. In this regard, 17 experts from different field's securities and stock market organization, audit organization, official accountants community, experts in the field of justice, corporate executives and tax professionals were interviewed. Conditions, strategies, context, intervening conditions and implications about adopting a fair value system are presented through the grounded theory research method and with an emphasis on measurement. This paper helps to turn attentions to valuation area in the country, and to develop valuation standards for independent assessor which promotes fair value measurement.
حرکت نهادهای ناظر بازار به سمت استانداردهای حسابداری بینالمللی، نقش ارزشهای منصفانه را در گزارشگری مالی شرکتهای ایرانی پررنگتر خواهد کرد. تجربۀ بهکارگیری استاندارد حسابداری سرمایهگذاریها در ایران نشان داده است هر زمان که ارزشهای منصفانه بهواسطۀ تطابق با استانداردهای حسابداری بینالمللی پررنگتر شده، پیادهسازی استاندارد بهدلیل فراهمنبودن زیرساختهای لازم با تعویق مواجه شده است. در همین رابطه با 17 نفر از خبرگان حوزههای مختلف (سازمان بورس و اوراق بهادار، سازمان حسابرسی، جامعۀ حسابداران رسمی، کارشناسان رسمی دادگستری و مدیران ارشد شرکتها و متخصصان مالیاتی) مصاحبه به عمل آمد و با استفاده از روش تحقیق تئوری دادهبنیاد، مدلی شامل شرایط علی، راهبردها، شرایط بستر، شرایط مداخلهگر و پیامدها در خصوص پیادهسازی ارزش منصفانه با تأکید بر بخش اندازهگیری در ایران ارائه شد. توجه و توسعۀ حوزۀ ارزشیابی و ارزشگذاری در داخل کشور و ایجاد استانداردهای ارزشیابی برای ارزشیابان مستقل، از دستاوردهای مهم این تحقیق است که به ارتقای اندازهگیری ارزشهای منصفانه کمک میکند.دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانبررسیهای حسابداری و حسابرسی2645-802024420180220Impact of Estimating Fair Values of
Bank Loans Using the Approach of the International Financial Reporting Standards
(Case Study: An Iranian Bank)تأثیر برآورد ارزش منصفانۀ پورتفوی تسهیلات اعطایی بانکها با رویکرد استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی (مطالعۀ موردی: یک بانک ایرانی)5976216513810.22059/acctgrev.2018.242123.1007709FAمینامقدسی نیکجهدانشجوی دکترا حسابداری، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد، دانشگاه الزهرا، تهران، ایرانرضوانحجازیاستاد گروه حسابداری، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد، دانشگاه الزهرا ، تهران، ایران0000-0002-5844-7855مرتضیاکبریدکتری حسابداری، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانمحمد علیدهقان دهنوریاستادیار گروه مالی و بانکداری، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20170924In this paper, fair value and impairment of an Iranian bank's loan portfolio is estimated using the approach of International Financial Reporting Standards and the result is compared with values using the approach of Central Bank of Iran which is based on reporting historical cost and incurred loss. Present value of future cashflows and expected credit loss are used for calculating fair value. Expected credit loss is estimated through predicting probability of default and loss given default based on models developed using neural network method and data from loans paid during years 2007 to 2016. The results of fair value and expected credit loss from 208 loan contracts, which comprise 82 percent of bank's total loan portfolio in 2017, show that the ratio of expected credit loss to incurred loss is 2/3 which is considerable, but the ratio of the fair value to historical cost is 97 percent which is not considerable. Furthermore, findings show that the approach of IFRS has an impact on the capital adequacy ratio of the bank and reduces it.در این مقاله کاهش ارزش و ارزش منصفانۀ پورتفوی تسهیلات اعطایی یکی از بانکهای ایرانی با رویکرد استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی برآورد شد و نتیجۀ آن با ارزش گزارششده با رویکرد فعلی بانک مرکزی که بر مبنای گزارش بهای تاریخی و زیان تحقق یافته است، مقایسه شد. برای محاسبۀ ارزش منصفانه از ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی و زیان اعتباری مورد انتظار استفاده شده است. زیان اعتباری مورد انتظار با تخمین احتمال نکول و زیان نکول وامها برمبنای مدلهای توسعهیافته با استفاده از روش شبکۀ عصبی و دادههای مربوط به وامهای پرداختی در سالهای 1386 تا 1394 برآورد شد. نتایج ارزش منصفانه و زیان اعتباری 208 قرارداد وام که 82 درصد ماندۀ تسهیلات بانک در پایان سال 1395 را تشکیل میدهند، نشان داد نسبت زیان اعتباری مورد انتظار به زیان تحقق یافته 3/2 برابر بوده و شایان توجه است، اما نسبت ارزش منصفانه به بهای تمامشدۀ تاریخی 97 درصد بود که چندان چشمگیر نیست. همچنین، نتایج نشان داد رویکرد استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی بر نسبت کفایت سرمایۀ بانک تأثیر دارد و آن را کاهش میدهد.